(بسم الله الرحمن الرحیم)

تاریخ حیات بشر( جز در زمان‌های اندک و مکان‌هائی محدود) چیزی نیست جز سرگذشت همین دردها و رنج‌ها و جهالت‌ها. و دردآورتر این که چنان با همه‌ی اینها خو گرفته که می‌رود همه این ضد ارزشها و نامردی‌ها را، ارزش و افتخار انسانی به حساب آورد و به آن ببالد.
آری، بشریت تا کنون در گرداب‌هایی چنین هایل، و در ظلماتی چنان وحشتناک، گرفتار آمده و زندگی را بدین‌سان گذرانده است.
اما آیا روزگار درد و رنج محرومیت و ناکامی، اندوه و گرسنگی، بردگی و بهره‌دهی و جاهلیت و سفاهت‌به پایان خواهد رسید؟ آیا صبحی زیبا و روشن خواهد دمید که چشم‌های رمد گرفتة بشر، طلوع خورشید را ببیند و پایان دردها و نابسامانی‌ها را باور کند؟ یا اینکه آینده هم مانند گذشته‌ها است و باید مأیوسانه تن به سرنوشتی تلخ‌تر از شرایط فعلی داد؟ ظهور و فرج یعنی طلوع زیبا و روشن، یعنی پایان همة این دردها، نابسامانی‌ها، سفاهت‌ها و جهالت‌ها و گشوده‌شدن همه‌ی عقده‌های دردآور بشری به دست توانای منجی الهی و آسمانی.
در راستای این آرزو و امید، مژده‌ها فراوان داده شده، سخنان زیادی مطرح، و کارهای قابل تقدیری به انجام رسیده است. مقاله‌ی پیش رو حکایت این امید و آرزو است.
امید است در حد بضاعت علمی اندک از عهده‌ی این مهم برآئیم.
سمنان – اسماعیل حاجیان

بخش اول:

جاهلیّت از گذشته تا حال

هرگاه از جاهلیت سخن به میان می‌آید؛ چنین به نظر می‌رسد که جاهلیت مربوط به دوران گذشته بوده و امروز در دوران عقلانیت بشر، سخن از آن، سخنی گزاف و خارج از تمدّن است. امّا با تأمّل در مفهوم جاهلیّت و آنچه که بر بشر امروز می‌گذرد؛ روشن می‌شود که این معضل بزرگ، امروز هم گریبان‌گیر بشر است.
جاهلیت چیست؟ و آیا با همه‌ی تحوّلات علمی و ترقیّات بشر در قرون اخیر، به کارگیری لفظ جاهلیّت در مورد انسان عصر حاضر صحیح است؟
جاهلیّت نخستین(جاهلیّت اولی به تعبیر قرآن) و جاهلیّت نوین ( جاهلیّت ثانی) به چه معنا است؟ و‌ آثار و علائم جاهلیّت دوران ما چیست؟ اینها مسائلی است که باید مورد بررسی قرار گیرد.

مفهوم جاهلیت

واژه‌ی جاهلیت از ریشه‌ی جهل است، لیکن از کتب لغت برمی‌آید که مراد از آن تنها نادانی نیست. بلکه حماقت، سفاهت و بی‌خردی را نیز شامل می‌شود.
بدین ترتیب جاهلیت دورانی است که زندگی مردم از ارزشهای معقول، اصولی، منطقی، و باورهای صحیح و امیدوار کننده تهی باشد.
واژه‌ی جاهلیت، نخستین بار بوسیله‌ی قرآن، و در خصوص زندگی مردمان قبل از بعثت به کار رفته است. اما با توجه به استفاده از تعبیر جاهلیت اولی در قرآن در مورد جاهلیت عرب، بعید است بتوان جاهلیت را نام زمان،‌مردم، قبیله، یا گروهی خاص دانست.(۱)

جاهلیت از دیدگاه قرآن و روایات

چنانکه اشاره شد قرآن و روایات راجع به جاهلیت، تعاریفی دارند که توجه به آن، بسیاری از حقایق را روشن می‌سازد.
خداوند در قرآن می‌فرماید:
(اذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیة حمیة الجاهلیة)؛ آنگاه که کافران در دلهای خود تعصب (آنهم) تعصب جاهلی قرار داده‌اند. (۲)
حمیّت از ماده حمّی به معنای حرارت است. و سپس در معنای غضب، و بعد از آن در معنای نخوت و تعصب آمیخته با غضب به کار رفته است. علی‌(علیه‌السلام) در خطبه‌ی قاصعه بارها روی این معنا تکیه کرده است. و در مذمت ابلیس که پیشوای مستکبران بود می‌فرماید:
صدقه به ابناء الحمیه و اخوان العصبیه و فرسان الکبر و الجاهلیه؛ او را فرزندان نخوت و حمیّت و برادران عصبیت، و سواران بر مرکب کبر و جهالت تصدیق کردند.
و در جای دیگر – در همین خطبه- به هنگامی که مردم را از تعصبات جاهلیت بر حذر می‌دارد؛ می‌فرماید:
شراره‌های تعصب و کینه‌های جاهلی را که در قلب دارید خاموش سازید، که این نخوت و حمیت و تعصب ناروا در میان مسلمانان، از القائات و نخوتها وسوسه‌های شیطان است. (۳)
در حدیثی از امام علی‌بن الحسین‌(علیه‌السلام) آمده که وقتی از حضرت درباره‌ی عصبیت سؤال کردند؛ فرمود:
تعصبی که موجب گناه است اینست که انسان بدان قوم خود را از نیکان قوم دیگر برتر بشمرد. ولی دوست داشتن قوم خود، تعصب نیست. تعصب آن است که آنها را در ظلم یاری کند. (۴)
قرآن در بیان داستان شب بعد از جنگ احد و احتمال خطر حمله‌ی مشرکین به مدینه، و ترس انسانهای منافق و ضعیف الایمان می‌فرماید:
( ثم انزل علیکم من بعد الغم امنه نعاسا یغشی طائفه منکم و طائفه قد اهمتهم انفسهم یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیة)؛ سپس خداوند بعد از آن اندوه، آرامشی به صورت خواب سبکی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت. گروهی تنها در فکر جان خود بودند و درباره‌ی خدا، گمان‌های ناروا همچون گمان‌های دوران جاهلیت می‌بردند.(۵)
آنها در مورد خدا گمان‌های نادرست همچون گمان‌های دوران جاهلیت و قبل از اسلام داشتند، و در افکار خود احتمال دروغ بودن وعده‌های پیامبر‌(صلی‌ الله علیه و آله و سلم) را می‌دادند و به یکدیگر و یا به خویشتن می‌گفتند: آیا ممکن است با این وضع دلخراشی که می‌بینیم پیروزی نصیب ما بشود. یعنی بسیار بعید و غیرممکن است. قرآن در جواب آنها می‌گوید: بگو همه امور برای خداست.(۶)
قرآن در پیام دیگری اشاره می‌فرماید:
( افحکم الجاهلیة یبغون و من احسن من الله حکما لقوم یوقنون)؛ آیا خواستار حکم جاهلیت‌اند؟ برای مردمی که یقین دارند داوری هیچ‌کس از خدا بهتر نیست.(۷)
در کتاب کافی از علی‌(علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:
الحکم حکمان، حکم الله و حکم الجاهلیة فمن أخطأ حکم الله حکم بحکم الجاهلیة؛ حکم دوگونه بیشتر نیست یا حکم خداست یا حکم جاهلیت، و هر کس حکم خدا را رها کند به حکم جاهلیت تن در داده است.(۸)
از اینجا روشن می‌شود مسلمانانی که با داشتن احکام آسمانی به دنبال قوانین ساختگی باطل دیگر افتاده‌اند؛ در حقیقت در مسیر جاهلیت گام نهاده‌اند.(۹)
حضرت علی‌(علیه‌السلام) می‌فرماید:
پیامبر گرامی اسلام‌(صلی‌ الله علیه و آله و سلم) بعد از مراسم حج به طرف مدینه حرکت فرمودند، در بین راه ماجرای غدیرخم وخطبه‌ی آن حضرت مطرح شد. پیامبر در آن خطبه‌ی معروف فرمودند: به خدا قسم خداوند به انبیاء و رسولان در مورد من بشارت داده، من آخرین انبیاء و رسولانم، و من حجت خدا بر همه‌ی مخلوقات آسمانها و زمینم. هر کس در این موضوع شک کند کافر است،‌آن هم کفر جاهلیت اول، و کسی که در این گفتارم تردید کند در همه چیز تردید کرده، و تردیدکننده در آن در آتش جهنم است.(۱۰)
حارث‌بن مغیره می‌گوید به امام صادق‌(علیه‌السلام) عرض کردم: آیا پیامبر‌(صلی‌ الله علیه و آله و سلم) فرموده‌اند: کسی که بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؟ حضرت فرمودند: آری. پرسیدم آیا جاهلیت جاهلان و سفهاء، یا جاهلیتی که امامش را نشناخته؟ حضرت فرمودند: جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی. (۱۱)
پیامبر گرامی اسلام‌(صلی‌ الله علیه و آله و سلم) نگاهی به حضرت علی‌(علیه‌السلام) نموده و آنگاه فرمودند:
یا علی من ابغضک اماته الله میتة جاهلیة و حاسبه بما عمل یوم القیامة؛ ای علی، کسی که دشمن تو باشد؛ خداوند او را به مرگ جاهلیت می‌میراند، و بر اساس آنچه عمل کرده در روز قیامت با او رفتار می‌شود. (۱۲)
از رسول گرامی اسلام‌(صلی‌ الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمودند:
من انکر القائم من ولدی فی زمان غیبته مات میتة جاهلیة؛ کسی که منکر قائم از فرزندان من در زمان غیبتش بشود به مرگ جاهلیت می‌میرد.(۱۳)
در دعای غیبت امام زمان‌(عجل‌الله تعالی‌فرجه الشریف) بعد از درخواست معرفت خدا و پیامبر‌(صلی‌ الله علیه و آله و سلم) و امام و حجت خدا؛ از خداوند طلب می‌کنیم:
اللهم لا تمتنی میتة جاهلیة؛ و لا تزغ قلبی بعد اذ هدیتنی؛ خدایا مرا به مرگ جاهلیت نمیران، و قلبم را پس از هدایت منحرف مساز.(۱۴)
مقصود از مرگ جاهلیت در این دعا؛ عدم معرفت امام زمان‌(عجل‌الله تعالی‌فرجه الشریف) است.
امام صادق‌(علیه‌السلام) می‌فرماید:
من شرب مسکرا لم تقبل منه صلاته اربعین یوما. فان مات فی الاربعین مات میتة جاهلیة و ان تاب تاب‌الله علیه؛ کسی که شراب بنوشد، چهل شبانه روز نمازش پذیرفته نیست، و اگر در این چهل روز بمیرد به مرگ جاهلیت مرده، ولی اگر توبه کند خداوند توبه‌اش را می‌پذیرد.(۱۵)
از مجموع آیات و روایاتی که در این باب ذکر شد می‌توان مصادیق جاهلیت را در موارد زیر خلاصه نمود:
۱- حکم و حکومت ناحق، رفتار خلاف قانون الهی و مبتنی بر هوی و هوس و روی‌گردانی از دستورات الهی.
۲- بی‌توجهی به وعده‌های الهی و بد اندیشی درباره‌ی افعال خداوند.
۳- پای‌فشردن بر خواسته‌های نابه‌جا، تعصب و جانب‌داری بی‌دلیل از عقاید و اندیشه‌های باطل.
۴- نژادپرستی و برتری قوم و قبیله بدون دلیل منطقی ( حمیّت جاهلت).
۵- فساد اخلاقی و شراب و قمار، و جنگ و غارت‌گری.
۶- عدم پذیرش رهبری صالح و معصوم، و بی‌توجهی به احکام الهی.

جاهلیت نخستین

قرآن در سوره‌ی احزاب، خطاب به زنان پیامبر‌(صلی‌ الله علیه و آله و سلم) جاهلیت نخستین را این‌گونه بیان می‌فرماید:
(و قرن فی بیوتکن و لا تبرجن تبرج جاهلیة الاولی)؛ در خانه‌هایتان بمانید و مانند جاهلیت اولی تبرّج‌(آشکار کردن بدن و زینت) نداشته باشید.(۱۶)
اما اینکه منظور از جاهلیت اولی چیست؛ ظاهرا همان جاهلیتی است که مقارن عصر پیامبر‌(صلی‌ الله علیه و آله و سلم) بوده، و به طوری که در تواریخ آمده در آن موقع زنان حجاب درستی نداشتند و دنباله‌ی روسری‌های خود را به پشت‌سر می‌انداختند به طوری که گلو و قسمتی از سینه و گردنبند و گوشواره‌های آنان نمایان بود. به هر حال این تعبیر نشان می‌دهد که جاهلیت دیگری همچون جاهلیت عرب در پیش است که ما امروز در عصر خود آثار این پیشگوئی قرآن را در دنیای متمدن مادی می‌بینیم.(۱۷)
جمعی از مفسران در تفسیر الجاهلیة الاولی – در آیات مورد بحث- گرفتار شک و تردید شده‌اند . گویی نتوانسته‌اند باور کنند که بعد از ظهور اسلام، نوع دیگر جاهلیت در جهان پا به عرصه‌ی وجود خواهد گذاشت که جاهلیت عرب قبل از اسلام در مقابل آن، موضوع کم اهمیتی خواهد بود.
امروز این امر برای ما که شاهد مظاهر جاهلیت قرن بیست و یکم هستیم؛ کاملاً حل شده است و باید آن را به حساب یکی از پیشگوئی‌های اعجاز‌آمیز قرآن مجید بگذاریم. اگر عرب در عصر جاهلیت اولی، تنها جنگ و غارت‌گری داشت؛ در جاهلیت دوران ما، جنگ‌های جهانی رخ می‌دهد که میلیون‌ها نفر در آن قربانی، و بیش از آن معلول و ناقص می‌شوند.
اگر در جاهلیت عرب، زنان تبرّج به زینت می‌کردند؛ در دوران ما کلوپ‌های برهنگان دایر است،‌و اگر در جاهلیت عرب، زنان آلوده‌ی ذوات الاعلام بودند؛ در جاهلیت امروز، نشریات و سایت‌های اینترنتی ویژه‌ی آنها فعال است، و گروه‌هائی مانند گروه‌های خون‌آشام به وجود می‌آیند.

جاهلیت قبل از اسلام

پیرامون جاهلیت عرب قبل از اسلام (جاهلیت اولی) در کتب تاریخ، مسائل زیادی مطرح شده است که – برای روشن‌تر شدن مفهوم جاهلیت- به بعضی از آنها اشاره می‌نمائیم.
۱- از نظر امام علی‌(علیه‌السلام) لجاجت در برابر حق، حمیّت و تعصب بی‌جا و شیطانی، خودپسندی و غرور، عدم اندیشه و تفقّه در دین، به کار نبردن گوهر خرد در خداشناسی، میراث‌دار فرهنگ منحط گذشته بودن، و از پیشوایان ستمگر پیروی نمودن از نمودهای جاهلیت است.
امام در خطبه‌ای درباره حالات و ویژگی‌های مردمان دوران جاهلیت در آستانه‌ی بعثت پیامبر، می‌فرماید:
در آن دوران، ملت‌ها در خوابی عمیق فرورفته بودند. فتنه و فساد در مجرای به راه انداختن هرج و مرج، جهان را فرا گرفته بود. کارهای خلاف، میان مردم منتشر شده و امور زندگی از هم گسیخته بود. آتش جنگ‌ها زبانه می‌کشید. دنیا بی‌نور و پر از نیرنگ گشته بود. برگ‌های درخت زندگی به زردی گراییده، از ثمره‌ی زندگی خبری نبود. میوه‌ی دنیای آن روز فتنه، و غذایش مردار بود. در درون، وحشت و اضطراب، و در بیرون شمشیر حکومت می‌کرد.(۱۸)
به نظر می‌رسد علی‌(علیه‌السلام) همه‌ی دنیای قبل از اسلام را غرق در جاهلیت می‌دیدند.
۲- حضرت در نهج‌البلاغه در مورد هنگامه‌ی بعثت می‌فرماید:
او را در زمانی فرستاد که مردم در حیرت و گمراهی سرگردان بودند، و در فتنه و جهل و فساد غوطه‌ور. هوا و هوس‌های سرکش، آنها را به سوی خود جذب کرده، و تکبر و خودخواهی،‌آنها را از جاده‌ی حق دور ساخته بود. جهل و نادانی، آنها را سبک مغز بار آورده، و در کارهای خود مضطرب و حیران ساخته و به آن ( جهل و نادانی) مبتلا گشته بودند.(۱۹)
۳- از حضرت در توصیه بنی‌امیه- که ادامه‌دهنده‌ی جاهلیت اولی بودند – نقل شده:
فتنه، آشوب، فساد و تباه‌گری‌های بنی‌امیه با چهره‌های بس زشت و رعب‌انگیز و گروه به گروه که متصف به جاهلیت‌اند؛ بر شما وارد می‌شود. نه دلیل هدایتی در آنها وجود دارد و نه نشانی که برای هدایت دیده شود. (۲۰)
و در خطبه‌ی دیگر در توصیف آنها می‌فرماید:
زیرا آنان پیشتازان تکبر، پایه‌های تعصب، و تکیه‌گاه‌های ارکان فتنه و شمشیرها، فخرکنندگان جاهلی با افتخار به نسب و نژاد می‌باشند. (۲۱)
۴- از موارد قابل توجه در جاهلیت عرب، نوع روابط خانوادگی وانواع ازدواج‌های رایج در میان آنها بوده. به عنوان نمونه می‌توان موارد ذیل را نام برد:
الف) نکاح مقت: پس از فوت پدر، پسر بزرگ پارچه به روی همسر پدرش – به شرطی که مادرش نباشد- می‌انداخت و با او ازدواج می‌کرد. و یا او را به دیگری می‌داد و مهریه می‌گرفت.
ب) نکاح جمع: کنیزگان خود را وادار به زنا با دیگران می‌کردند و پول می‌گرفتند.
ج) نکاح بدل: معاوضه همسر با کسی که از همسر او خوشش می‌آمد(تعویضی).
د) نکاح ضماد: ازدواج چند مرد با یک زن. در این ازدواج فرزند مال کسی بود که به وی شبیه باشد ( که به نام نکاح رهط هم نامیده شده است).
ه) نکاح استبضاعی: شخصی همسر خود را در اختیار مردی که از شجاعت و یا صفت پسندیده‌ی دیگری برخوردار بود قرار می‌داد تا از او صاحب فرزند شجاع شود.
و) نکاح دسته‌جمعی: ازدواج گروهی از مردان با گروهی از زنان به طور آزاد(۲۲)
۵- از معروف‌ترین رسوم زشت اعراب جاهلی، زنده به گورکردن دختران در بعضی از قبایل بود که قرآن به آن اشاره می‌فرماید.
هرگاه به یکی از آنها بشارت دهند دختری نصیب تو شده؛ صورتش از فرط ناراحتی سیاه می‌شود و مملو از خشم می‌گردد. از قوم و قبیله‌ی خود به خاطر بشارت بدی که به او داده شده متواری می‌گردد، و نمی‌داند آیا او را با قبول ننگ نگه دارد یا در خاک پنهانش کند. چه بد حکمی می‌کنند. (۲۳)
در زمینه‌ی زنده به گورکردن دختران، وقایع وحشتناکی در جامعه‌ی عرب قبل از اسلام رخ داده که در تواریخ به تفصیل آمده است.
بدین ترتیب می‌توان بر مصادیق جاهلیت؛ تبرّج و برهنگی، تکبر و خودخواهی،‌نابودکردن ارزش زن و انسان، وحشت و اضطراب، و جنگ و خونریزی را افزود.
ادامه دارد.
———————————————–

پی‌نوشت‌ها:

۱٫ تاریخ تحلیلی اسلام، صفحه ۳۸٫

۲٫ فتح/ ۲۶٫

۳٫ تفسیر نمونه، جلد ۲۲، صفحه ۱۰۰٫

۴٫ نورالثقلین، جلد ۵، صفحه ۷۳٫

۵٫ آل عمران/ ۱۵۴٫

۶٫ تفسیر نمونه، جلد ۳، صفحه ۱۳۳٫

۷٫ مائده/ آیه ۵۰٫

۸٫ تفسیر نورالثقلین، در تفسیر آیه ۵۰ مائده.

۹٫ تفسیر نمونه، جلد ۴، صفحه ۴۰۶٫

۱۰٫ مستدرک وسایل الشیعه، جلد ۱۸، صفحه ۱۸۴٫

۱۱٫ کافی، جلد ۱، صفحه ۳۷۷٫

۱۲٫ بحارالانوار، جلد ۳۹، صفحه ۲۶۵٫

۱۳٫ بحارالانوار، جلد ۵۶، صفحه ۷۳٫

۱۴٫ مفاتیح‌الجنان، صفحه ۱۰۸۲٫

۱۵٫ فروع کافی، جلد۶، صفحه ۴۰۰٫

۱۶٫ احزاب/ آیه۳۳٫

۱۷٫ تفسیر نمونه، جلد ۱۷، صفحه ۲۹۰٫

۱۸٫ تاریخ تحلیلی اسلام، صفحه ۳۸٫

۱۹٫ نهج‌البلاغه، خطبه۹۵٫

۲۰٫ همان، خطبه ۲۸۸٫

۲۱٫ نهج‌البلاغه، خطبه۹۳٫

۲۲٫ نظام حقوق زن در اسلام، صفحه ۲۸۷٫

۲۳٫ سوره نحل/ آیات۵۸ و ۵۹٫

اسماعیل حاجیان

 منبع:سایت ظهور