امام حسین در منزلی به نام «زباله» از شهادت عبدالله بن یقطر آگاه شد و این حوادث جانگداز را به همراهانش اطلاع داد و به آنها اجازه بازگشت داد، گروه بسیاری از آنها پراکنده شدند و جز معدودی از اهلبیت و اصحاب خاص، کسی نزد آن حضرت نماند.
شب گذشت، امام -علیه السلام- بامداد از آنجا کوچ نمود و در مسیر راه به سپاهی برخوردند که حر بن یزید فرمانده آن بود و از پایگاه مرزی که ابن زیاد در کرانه فرات تنظیم کرده بود اعزام شده بودند.
این سپاه مأمور بود از ورود امام حسین به عراق ممانعت کند.
نماز ظهر به امامت حضرت، با حضور هر دو گروه خوانده شد و امام -علیهالسلام- پس از نماز به سخن پرداخت و فرمود: ای مردم! من از سرخود به این دیار نیامدهام بلکه نامههای فراوانی که از سوی شما به من رسید و مرا بدین سوی خواندید مرا به این سفر موظف ساخت چه در آن نامهها چنین نوشته بودید که ما امامی و پیشوائی نداریم.
بدین دیار بشتاب، باشد که خداوند به وجود تو ما را درراه حق گرد هم آورد.
حال اگر بدان قرار استوار و بدان عهد پایدارید فبها وگرنه بهجای خویش بازگردم.
حر و لشکریان سکوت کردند و چیزی نگفتند، هنگامی که عصر شد حضرت نماز عصر را خواندند و پس از نماز فرمودند: ای مردم! اگر شما خدای را به نظر آرید و خشم او را بر خود خطر جدی دانید و بدانید که هر حق را مستحقی و هر راهی را رهبری است، ما خاندان محمد -صلی الله علیه واله- به زمامداری مسلمین از این مدعیان غاصب و ستمگران باطل که با روش ظالمانه خویش به گرده شما سوارند سزاوارتریم و اگر پذیرای ما نبوده و بر این باشید که همچنان حق ما را نادیده بگیرید و اندیشه و تصمیمی جز آنچه که مضمون نامهها و گفته پیک هایتان بوده، دارید و افکارتان دگرگون گشته است ما به میهن خویش بازگشته شما را به حال خود گذاریم.
حر گفت: به خدا سوگند من از این نامهها که تو می گویی خبری و اطلاعی ندارم.
حضرت به عقبة بن سمعان که غلام همسرش رباب بود فرمود: آن دو جعبه که محتوی نامههای کوفیان است بیاور. وی جعبهها را حاضر نمود. حضرت نامهها را به حر نشان دادند. حر گفت: من از آنان نیستم و ما مأموریم که شما را مراقب باشیم تا به کوفه بنزد عبیدالله زیاد ببریم.
حضرت فرمود: چنین نخواهد شد و سخنانی میان آنها رد و بدل گشت و در نهایت بر این توافق کردند که حر نامهای به ابن زیاد نویسد و از او اجازه بگیرد که امام به وطن خویش بازگردد.
ابن زیاد در پاسخ دستور داد بر حسین سخت گیر و او را بنزد من حاضر ساز. امام امتناع نمود و از آنجا حرکت کرد و راه کوفه را در پیش گرفتند.
منبع: معارف و معاریف، ج 4